چلهنشینی
چِلّهنشینی یا اربعینیه، خلوت چهلروزه برای ریاضت و عبادت است که بیشتر میان مرتاضان و درویشان رواج داشته است. این کار با هدف بهدست آوردن تواناییهای لازم برای سیر و سلوک انجام میشود. کسانی که به چلهنشینی باور دارند، غالباً به روایتی از پیامبر (ص) استناد میکنند که «هر کس چهل روز، خود را برای خدا خالص کند، خدا چشمههای حکمت را از قلب وی بر زبانش جاری میکند». البته برخی چلهنشینی را بدعت میدانند.
اجازه و نظارت استاد، طهارت بدن، دائم الوضو بودن، سکوت، روزه یا کمخوری، خلوص نیت، مداومت بر ذکر، حضور قلب و آمادگی جسمی و روحی، از جمله آداب چلهنشینی است.
معنا
چلهنشینی، خلوتگزینی چهلروزهای است که برای انجام ریاضت و عبادت صورت میگیرد. این سنت میان مرتاضان و درویشان رواج داشته است و به آن اربعین یا اربعینیه هم میگویند.
فلسفه و مستندات چلهنشینی
فلسفه چلهنشینی را رسیدن به تواناییهای لازم برای سیر و سلوک دانستهاند. برخی معتقدند که آیات و روایات هم چلهنشینی را تأیید میکند. در این زمینه بیشتر بر حدیث معروفی از پیامبر اسلام(ص) تکیه میشود که در آن آمده است: هر کس چهل روز، خود را برای خداوند خالص، کند خدا چشمههای حکمت را از قلب وی بر زبانش جاری خواهد کرد.برخی نیز عدد ۴۰ را عدد مقدس و دارای اسراری دانستهاند و به همین جهت سالکان برای تهذیب نفس و کنترل تمایلات نفسانی مدت زمان ۴۰ روز را برای ریاضت انتخاب میکنند. قرآن کریم نیز سن ۴۰ را سنّ اَشُدّ دانسته که به معنای رسیدن به مقطع رشد کامل است. خداوند در آیه ۱۵ سوره احقاف فرموده:حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً تا آنگاه كه به رشد كامل خود برسد و به چهل سال برسد، صدرالمتألهین بر این باور است که بلوغ معنوی و رشد باطنی انسان که در آن مقطع ملکات نفسانی و اخلاق باطنیاش استحکام مییابد غالباً در سن ۴۰ سالگی است. وی معتقد است که انسان در دوران جنینی در رحم مادر در حد نفس نباتی(گیاهی) است ولی قابلیت و استعداد حیوانیت را داراست و پس از تولد تا دروان رسیدن به بلوغ، حیوانِ بشری بالفعل است و انسانِ نفسانی بالقوه است؛ یعنی آن چه در او تا پیش از بلوغ تحقق و فعلیت دارد همان جنبههای حیوانی (در حد غرائز و تمایلات) است؛ هر چند به ظاهر بشر است وپس از بلوغ غالباً تا آستانه ۴۰ سالگی با فکر و اندیشه اش ادراک میکند و عقل عملیاش را بکار میگیرد تا این که از ۴۰ سالگی به بعد ملکات و اخلاق باطنیاش استحکام پیدا میکنند. امام صادق(ع) در روایتی رسیدن به ۳۳ سالگی را سن «اَشُدّ» و همان رشد عقلی و سن ۴۰ را نهایت رشد انسان دانسته است.
آیه۵۱ سوره بقره و آیه۱۴۲ سوره اعراف که از میقات چهل روزه خدا با حضرت موسی (ع) سخن میگویند، از دیگر مستندات چلهنشینی است؛ با این حال برخی بر این باورند که چلهنشینی در زمان پیامبر اسلام وجود نداشته است.
چله موسوی و چله معکوس
معروفترین چلهنشینی، چله موسوی است که یادآور میقات چهلروزه موسی در کوه طور است. این چله از اول ذی القعده آغاز میشود و در دهم ذی الحجه به پایان میرسد. نوع دیگری از چلهنشینی به نام چله معکوس در برخی از گروههای صوفیه رواج داشت که در آن، سالک در حالتی معکوس در چاهی آویزان میشد و چهل روز به ذکر و مراقبه میپرداخت.
آداب چلهنشینی
در کتابهای صوفیه، شرایطی برای چلهنشینی بیان شده است. اجازه و نظارت استاد، طهارت بدن، دائم الوضو بودن، سکوت، روزه یا کمخوری، خلوص نیت، مداومت بر ذکر، حضور قلب و آمادگی جسمی و روحی، از آن جمله است. برخی از صوفیان، آدابی چون رو به قبله نشستن به حالت چهارزانو یا دوزانو، نخوردن خوارک حیوانی، بیداری در شب، پوشاندن سر هنگام خروج از چلهخانه، تکیهندادن هنگام نشستن و بستن چشم را نیز توصیه کردهاند.
مخالفت برخی از صوفیه با چلهنشینی
برخی از صوفیان، چلهنشینی را سنت مسلمانان ندانسته و آن را بدعت شمردهاند. به عقیده اینان، کمک به مستمندان و مظلومان بسیار سودمندتر از چلهنشینی است.
ادبیات
در برخی از اشعار فارسی، از جمله این سروده حافظ، به سنت چلهنشینی اشاره شده است:
سحرگه رهروی در سرزمینی | همی گفت این معما با قرینی | |
که ای صوفی شراب آنگه شود صاف | که در شیشه برآرد (بماند) اربعینی |
پانویس
- ↑ دهخدا، فرهنگ دهخدا، ذیل واژه چلهنشستن.
- ↑ دهخدا، فرهنگ دهخدا، ذیل واژه چلهنشستن.
- ↑ کاشانی بیدختی، «چله/چلهنشینی»، ص۱۰۲.
- ↑ نک بحر العلوم، رساله سیر و سلوک، ۱۴۲۲ق، ص۳۹-۴۰.
- ↑ نک فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۱۰.
- ↑ بحر العلوم، رساله سیر و سلوک، ۱۴۲۲ق، ص۲۸، ۲۹.
- ↑ ملاصدرا، الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة، ۱۹۸۱م، ج۸، ص۱۳۶.
- ↑ شیخ صدوق، خصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۵۴۵.
- ↑ کاشانی بیدختی، «چله/چلهنشینی»، ص۱۰۲.
- ↑ کاشانی بیدختی، «چله/چلهنشینی»، ص۱۰۲.
- ↑ کاشانی بیدختی، «چله/چلهنشینی»، ص۱۰۲، ۱۰۳.
- ↑ کاشانی بیدختی، «چله/چلهنشینی»، ص۱۰۲.
- ↑ کاشانی بیدختی، «چله/چلهنشینی»، ص۱۰۳.
- ↑
- ↑ وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا ۖ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا ۖ وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي ۖ إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ. ترجمه:و انسان را [نسبت] به پدر و مادرش به احسان سفارش كرديم. مادرش با تحمّل رنج به او باردار شد و با تحمّل رنج او را به دنيا آورد. و باربرداشتن و از شيرگرفتن او سى ماه است، تا آنگاه كه به رشد كامل خود برسد و به چهل سال برسد، مىگويد: «پروردگارا، بر دلم بيفكن تا نعمتى را كه به من و به پدر و مادرم ارزانى داشتهاى سپاس گويم و كار شايستهاى انجام دهم كه آن را خوش دارى، و فرزندانم را برايم شايسته گردان؛ در حقيقت، من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمانپذيرانم.»
منابع
- بحر العلوم(طباطبایی نجفی)، سیدمهدی، رساله سیر و سلوک منسوب به بحر العلوم، شرح سیدمحمدحسین حسینی طهرانی، مشهد، نور ملکوت قرآن، ۱۴۲۲ق.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا.
- فیض کاشانی، محمدمحسن بن شاهمرتضی، الوافی، اصفهان، کتابخانه امام أمیر المؤمنین علی(ع)، ۱۴۰۶ق.
- کاشانی بیدخی، حسینعلی، «چله/چلهنشینی»، دانشنامه جهان اسلام، ج۱۲، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، ۱۳۸۷ش.